به گزارش مشرق، حضور الیور استون در جشنواره جهانی فجر اتفاق مبارکی است اما با نوعی بد سلیقگی توام است. جشنواره جهانی فجر موفق شده با دعوت از این فیلمساز مخالفخوان پاسخ مناسبی به منتقدانی که مخالف تفکیک بخش رقابتی سینمای ایرانی و بخش بینالملل فجر هستند، بدهد. برگزار کنندگان هم خواهان تخصصیتر شدن جشنواره هستند و دعوت از استون در همین راستا صورت پذیرفته است.
اما دعوت از الیور استون هیچ مناسبتی ندارد. در واقع هیچ خاصی برای حضور او تدارکات دیده نشده است. حتی هفته فیلم استون میتوانست ایده خوبی در کنار حضور این کارگردان مخالفخوان باشد. هیچ کدام از آثار استون در جشنواره بینالمللی فجر پخش نخواهد شد و مدیران این جشنواره هزینه تهیه آثارش را بهانه خواهند کرد. اما در مقابل این بهانه میتوان این استدلال را مطرح کرد که با نمایش فیلمهای مستند استون در جشنواره جهانی فجر، هیجان حضور این کارگردان پرآوازه چند برابر میشد.
به عنوان نمونه مستند «جنوب مرز» یکی از هیجان انگیزترین و زیباترین آثار الیور استون است که تهیه هزینه کپی رایت نمایش فیلم برای برگزار کنندگان جشنواره گران تمام نخواهد شد. مستند «جنوب مرز » از مستندهایی است که در شصتوششمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز با استقبال تماشاگران و رسانهها مواجه شد. محتوای فیلم درباره سفر الیور استون به آمریکای جنوبی و گفتوگو با رهبران کشورهای آمریکای جنوبی است.فیلم «جنوب مرز» نگاهی دوستانه به عناصر سیاسی قدرت در آمریکای جنوبی دارد و الیور استون تمام تلاش خود را به کار بسته تا دوران تازهای از شرایط امروز کشورهای آمریکای جنوبی را به نمایش بگذارد.شرایطی که کشورهای آمریکایی جنوبی در غیر متخاصمهترین شکل ممکن در برابر آمریکا ایستادهاند و تعریف تازهای از مواجه با امپریالیست را با تولید انبوه محصولات کشاورزی ارائه کردهاند.
سطح مواجه متخاصمانه آنان در حوزه سیاست و قدرت یک نقطه مشترک دارد، صندوق بینالمللی پول. در این مستند درخواهیم یافت دعوای سنتی کمونیستها با لیبرالها توسط دو قطب آمریکای شمالی و جنوبی معنی گذشتهاش را از دست داده است و نخستین وجه مخاصمه حکومتهای آمریکای جنوبی در مواجه با ایالات متحده، نهادهای پولی جهانی است. استون غیر از علاقه به مسائل داخلی ایالات متحده، منتقد بزرگ سیاست خارجی ایالات متحده است، در سومین اثر بلند سینماییاش در دهه 80 به سراغ موضوع و مسئله مهم آمریکای جنوبی میرود و فیلمی مهمی همچون سالوادور را به تصویر کشید.
اما زمانی که این مستند در بیست و پنج سینمای ایالات متحده اکران شد، با واکنش تند جمهوریخواهان و بعضا رسانههای منتسب به آنان مواجه شد. رسانههای غربی از آمریکای جنوبی و رهبرانش همچون هوگو چاوز،اوو مورالس، رائول کاسترو و رهبران چپگرای آمریکای جنوبی هیچگاه تصویر واضحی صادقانهای منتشر نمیکنند به همین دلیل در برابر مستند جنوب مرز واکنشی جدی اتخاذ کردند.
«جنوب مرز» لبریز از انتقادات مصلحانه رهبران آمریکایی جنوبی است و اغلب انتقادات بر یک مدار معین و مشخص مطرح میشود، گویی نوعی اشتراک نظر میان آنان نسبت به دخالتهای اقتصادی، نظامی و سیاسی ایالات متحده وجود دارد. فیلم «جنوب مرز» استون همچون یک سفرنامه سرخوشانه است از دیدارفیلمساز آمریکایی و عناصر سیاسی آمریکای جنوبی. اگر در جستجوی عمق فکری و پژوهش بیطرفانه نباشیم میتوانیم از این مستند اطلاعات فوق العادهای از قطب مخالف آمریکای جنوبی بدست آوریم و نوعی جنبش بولیواری نرم را در آمریکایی جنوبی در برابر آرمانهای استعماری، تجربه کنیم.اگر مستند را به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم، بخش نخست فیلم «جنوب مرز» به مصاحبه و گشت و گذار با هوگو چاوز فقید در دیدار های مردمی اختصاص دارد. در بزنگاه معرفی صادقانه چاوز، سخنرانیاش در سازمان ملل را میبینیم که جورج بوش را شیطان توصیف میکند و میگوید جورج بوش خود را صاحب جهانی میپندارد.
استون در گفتگویی در حاشیه فیلم به این مسئله اشاره میکند که یک دلیل برجسته مخالفت رسانههای افراطی آمریکایی با هوگو چاز این است که او ظاهر قلدرمآبی دارد اگر اندام او شبیه وودی آلن بود، این مشکل را نمیداشت. در ادامه و برای بوجود آوردن یک تلورانس واقعی و اثبات گفتههایش به سراغ کریستینا کریشنر و شوهرش نستور کریشنر میرود. کریستینای مونث مثل چاوز فقید قلدرمآب نیست اما همان مواضع چاوز در شکل رادیکالتری نسبت به ایالات متحده اتخاذ کرده است.
با مرور این مستند درخواهیم یافت ایالت متحده در توجیه استثمارگری در برابر حکومتهای مخالفش نخست از حربه دانشجویان ناراضی در مقابل حکومت مخالفش استفاده میکند و اگر توفیقی کسب نکرد به بحران کمبود رفاه اجتماعی خواهد پرداخت. بعد موضوع سانسور مخالفان و مطبوعات آزاد را مطرح خواهد کرد. در فاز بعدی مسائل جریان حقوق بشری را پیش خواهد کشید و با چماق صندوق بینالمللی پول به دولت مخالفش فشار خواهد آورد و موضوع بدهکاری دولت مخالف به بانک جهانی را پیش میکشد و اگر چنین حملاتی کارگر نیفتاد آخرین گام حضور گسترده سازمان سیا در کشور مخالف است و به تدریج تحریمهای بینالمللی آغاز میشود. اگر با کودتا و شوراندن مردم علیه حکومت مخالف، به نتیجه نرسید در آخرین گام یک حمله نظامی رخ خواهد داد تا به زعم خودشان دشمن را دفع کنند.
استون در «جنوب مرزم نشان میدهد در تاریخ معاصر آمریکای مرکزی و جنوبی 50 مداخله نظامی ایالات متحده وجود دارد. از جمله چهرههایی که در این فیلم حضور دارند لولا(لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا) رئیس جمهوری سابق برزیل است که در بخشی از فیلم خواهان مساوات است و تاکید میکند که سر جنگ با آمریکا را ندارد.
مستند «جنوب مرز» واقعگراست و نگاهی اجمالی به یک موقعیت پیچیده دارد که در رسانههای آمریکا مورد بیاعتنایی قرار گرفته است. فیلم به شکل صادقانهای به رابطه روسای جمهور آمریکای جنوبی و نوع رابطه اکثریت مردمشان را با آنان نمایش میدهد.
هدف استون در این فیلم مقابله با سیاستهای تهاجمی آمریکا در آمریکای جنوبی است. او نشان میدهد دولتهای مختلف آمریکا اعم از جمهوریخواه و دموکرات خیلی سطحی و هوچیگرانه در برابر کشورهای آمریکای جنوبی عمل میکنند و با رفتارهای پوپولیستی، محبوبیت روسای جمهور کشورهای چپ گرا در آمریکای جنوبی را نادیده میگیرند و نقصانهای اقتصادی در پیامد عدم رابطه با غرب را به گردن روسای جمهور این کشورها میاندازند.
استون روابط مردم و روسای جمهور و مخصوصا هوگو چاوز فقید را به صراحت تصویر میکند و محبوبیت روسای جمهور آمریکای جنوبی مردمی توصیف میکند. استون در این فیلم مستند انگشت روی کشورهای غیر مخاصمهگری مثل برزیل هم میگذارد که هیچ ادعایی برای سرشاخ شدن نظامی با آمریکا ندارند، اما خواهان استقلال در روش اداره کشورشان هستند و در این مستند به صورت غیر مستقیم لولا، رئیس جمهور بزریل به عدم علاقه برای سرمایه گذاری خارجی سایر کشورها اشاره میکند و روی استقلال اقتصادی کشورش تاکید میورزد.
فیلم «جنوب مرز» را اغلب مفسران آمریکایی وارونه جلوه دادن حقیقت توصیف کردهاند. اغلب این رسانهها تصور وارونهای را در نیمقرن گذشته از روسای جمهور کشورهای آمریکایی جنوبی به مردم ایالات متحده ارائه دادهاند و مشخص است که این فیلم مستند را احمقانه و هوچیگر توصیف کنند.
اما استون مثلا در گفتگو با سیاستمدارانی مثل مورالس و چاوز، کریستینا کریشنر تقابل آمریکای جنوبی با آمریکای شمالی را موشکافی میکند.
استون موضع سیاسی خاصی را در متن مستند اتخاذ نمیکند تا «جنوب مرز» شعاری و گل درشت نشود. فضای سیاسی جاری در آمریکای جنوبی در نسبت با سیاستمداران، شبیه یک فضای فوتبالی است و محبوبیت کاسترو و چاوز فقید و مورالس به اندازه ستارههای فوتبال آمریکای جنوبی است و طبیعی است که مردم آمریکا علی رقم بمبباران خبری رسانههای دست راستی، محبوبیت سیاستمداران آمریکای جنوبی را باور نخواهند کرد.
استون به دقت فضاهای سیاسی – مردمی را در آمریکای جنوبی در کمال صداقت بازتاب میدهد و رویکردش استون در این مستند، بازتاب دهنده نگرش مردم آمریکای جنوبی است. مثلا در صحنهای از مستند استون انرژی فوق العاده زیاد چاوز فقید را دستمایه گفتگو قرار میدهد و رسانههای دست راستی آمریکا، همین یک جمله را دستمایهای برای تملقگویی الیور استون برشمردهاند.
با دیدن این مستند درخواهیم یافت، کریستینا کشر و شوهرش نستور روسای جمهور آرژانتین و اوو مورالس رئیس جمهور بولیوی،لاولا( لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا) رئیس جمهور برزیل، فرناندو لوگو رئیس جمهور پاراگوئه و رافائل کرهآ از اکوادور، وارثان سیمون بولیوار هستند.
استون مسائل سیاسی را از دید شخصی خودش دنبال میکند تا درک، بازیافت و موج تاریخی سیاستمداران استقلالطلب را از زوایه عمومیتری دنبال کند. استون شیفته نگره رهبران کشورهای سوسیالیست است و این مسئله به سلیقه فیلمساز بازمیگردد و استون از یک جنگ پنهان میان صندوق بینالمللی پول از سوی کشورهای سوسیالیستی با ایالات متحده پرده برمیدارد. کاش او این فرصت را پیدا میکرد تا مستندی سیاسی در ایران بسازد.